نقد
در این نصیب اتفاقات ظاهرا مهمی نیز میفتد که همین اتفاقات می تواند مورد سازِ ماجراهای متمایز در قسمتهای بعدی باشد . ولی صرف پیش وارد شدن واقعه سریال را جالب نمی کند . با این که از حالِ بابا کاوه در زندان مطلع میشویم و اطلاعاتی بیش تر از کاوه به دستمان میرسد گشوده نیز مبتلا تعلیق نمیشویم و مقصرش اجرای دوچندان بد آن رخداد در زندان است . امیدوارم که کارگردانِ سریال بر روش اجرای اتفاقات در قسمتهای بعدی بیشتراز این چیزی که دیدیم آلرژی به خرج داده باشد .
دراین نصیب از سریال جنبش و هیجانی نیست و بیشتر بر محور احساساتگراییِ سطحی و دیالوگگوییهای غیر دیدنی پایدار شدهاست . کلیشه جا افتاده از شغل های ملودرام هم همین کمبود هیجان است ; فیلمسازانِ ما ملودرام را عمدتا با پیاز نادرست می گیرند و انتظار داراهستند ما با دیدن تیره بختی همتا و مادرش یا این که استیصالِ کاوه بلافاصله ذیل تاثیر قرار بگیریم . ولی لازمهاش این است که ابتدا ما آدمهای متمایزی ببینیم تا بتوانیم با مساله آن ها مشغول شویم خیر آنکه صرفا یک نظارهگرِ غیرفعال باشیم که صحنهها از جلوی چشممان بگذرد و قلب ما هیچ هیجانی اگر چه موقت را تجربه نکند . تصنع در بازیها جلوی این اتفاقاتی که می بایست در مخاطب فیس دهند را میگیرد .
شواهد نشان میدهد که در قسمتهای آنگاه رمز و کلهی بازیگرانی مانند محمدرضا فروتن و چه بسا خوانندهای نظیر فرزاد فرزین پیدا میشود و احتمال دارد بشود به دنبال کار هیجان و جذابیتی را رویت کرد . گرچه تجربه نشان داده که بازیگران نمیتوانند جای خالیِ فیلمنامهای عالی و اکانت شده را لبریز نمایند .
جمعبندی
سریالسازان تلویزیونی , در راستای شبکه خانگی هجوم بردهاند و تعداد سریالها در حالا بیشتر شدن است . هنوز چیزی نگذشته که اکثرِ این محصول ها نظیر تولیدات یک کارگاه به نیز مشابه شدهاند . موضوعات همه حولِ مسائلی از اجتماع میگذرد که یا این که حساس و حیاتی نیستند و یا این که در شرایطی که میباشند , زاویه نگاه فیلمسازان به مورد اشتباه , سطحی و مبتذل است . بیان کننده رئالیسم» از سریالهای ما رخت بربسته و جایش را قطعههای کج و معوجی از پازلِ جامعه گرفته است . پرداختها به صورت عجیبی مصنوعی میباشند .
مشابه کاراکترها را هم در سریالهای دیگری دیدهایم و بازیها تکرار بازیهای گذشته است . کمتر نگاه جدیدی درین سریالها میتوان سراغ گرفت . به این ترتیب میتوان بهاین فیض رسید که وجود شبکه پخش خانگی , تحت عنوان شبکهای که دستکم دست سریالسازان را در پرداختهای آزادتر گشوده گذاشته است , نتوانسته سبب ساز شود که خلاقیت بیشتری را در پرداختها شاهد باشیم . به عبارتی موضوعات سریالهای تلویزیونی اینبار نیز ساخته می گردد و فرق مهم بیان کننده بیشتر در لباسها و پوشش ن خودش را نشان داده است . سریال مانکن در اولین نصیب خویش دیدنی و گیرا نیست . تکرار مکررات است و در بعضا موردها , قابل حدس . البته بخاطر داشتنِ یکسری نکتهای که در مقاله ابلاغ شد , میتوان قسمتهای بعدی را هم به مشاهده نشست .
درباره این سایت